جامجم در گفتوگو با کارشناسان حوزه دانش کسب و کار، علل عدم موفقیت برخی شرکتهای نوپا را آسیبشناسی میکند
این روزها جوانان بسیاری هستند که به تب راهاندازی یک شرکت نوپا (استارتاپ) مبتلا شدهاند و میخواهند طرحی نو برای کسب و کارشان راه بیندازند. هیجان بالای انجام این کار باعث شده ببینیم در مواردی، کسب و کارهای نو نمیتوانند عمر طولانی داشته باشند.
این شکستها از دو منظر میتوانند قابل توجه و تعمق باشند. از یک نگاه، تجربیات ناموفق میتواند راهگشای تیمهای جدید و از سوی دیگر، شکستهای مکرر باعث ناامیدی جوانان برای راهاندازی یک کسب و کار باشد. اما چه باید کرد؟ مسئولیت سنگینی برای شرکتهای نوپا تعریف شده است. آنها قرار است بحران اشتغال در ایران را کاهش دهند و اقتصاد کشور را به سرمنزل رونق و شکوفایی برسانند.
بسیاری از شرکتهای نوپا قبل و بعد از شروع کار خود تا زمان رسیدن به نقطه شکست گمان میکنند مهمترین مساله برای موفقیت یک استارتاپ تأمین منابع مالی است. به همین دلیل بعد از دستیابی به ایده مورد تأیید، جستوجوی خود را برای تأمین پول با کمک حمایت کنندگانی با عنوان «شتابدهنده» آغاز میکنند، اما بعد از آن که وارد عمل میشوند، همچنان مسیر شکست را طی میکنند و سرانجام به نقطهای میرسند که به خود میگویند «موفق نشدم»، «این کار از اساس اشتباه بود» و جملات مشابه دیگر... بعد از این مرحله نیز شرکتهای نوپا را میتوان به دو گروه تقسیم کرد.
شرکتهایی که شکست را برای همیشه میپذیرند و به سرخوردگی و درماندگی ادامه میدهند و شرکتهای نوپایی که تجربه خود را به فرصتی دوباره تبدیل میکنند و با بررسی نقاط قوت و ضعف، مجدد کار را شروع میکنند.
در گفتوگو با کارشناسان حوزه کسب و کار به آسیبشناسی علمی فعالیت شرکتهای نوپا در کشور میپردازیم.
ایدههای فرسوده در مسیر بنبست
خیلیها گمان میکنند اگر یک ایده داشته باشند، میتوانند کسب و کار موفقی راه بیندازند. اما کتایون سپهری که دکتری مدیریت اجرایی (DBA) دارد و مدیر یک شتابدهنده است درباره این نگرش به جامجم میگوید: ایده برای شروع یک کسب و کار لازم است، اما کافی نیست. موفقیت یک کسب وکار به عوامل مختلفی بستگی دارد که ایده، یکی از آنهاست.
وی با تأکید بر این که هر ایدهای پتانسیل کارآفرینی ندارد، ادامه میدهد: خلاقیت و نوآور بودن ایده بسیار مهم است که تنها تعداد معدودی از شرکتهای نوپا این ویژگی را دارند. بیشتر ایدههایی که از سوی شرکتهای نوپا مطرح میشوند، کپیبرداری از ایدههای موجود در سایر نقاط دنیا یا حتی ایدههای موجود در داخل کشور است.
این مدیر شتابدهنده، نبود مزیت رقابتی را مشکل دیگر ایده شرکتهای نوپا عنوان میکند و میگوید: شرکتهای نوپا قبل از انتخاب ایده و پیگیری آن، نخست باید پاسخگوی این پرسش باشند که این ایده تا چه اندازه پاسخگوی نیاز بازار است. اگر نمونههای قبلی در بازار وجود دارد، من چه کار جدیدی میتوانم در راستای پاسخ به نیاز مشتری انجام دهم که باعث تفاوت من از دیگر رقبا شود. در این صورت یک شرکتهای نوپا میتواند در همان مرحله اول متوجه شود ایده مورد نظر قابلیت سرمایهگذاری دارد یا خیر.
بهترین زمان مذاکره با یک شتابدهنده
دغدغه تامین منابع مالی باعث شده است شرکتهای نوپا قبل از آن که ایده خود را ارزیابی و به پختگی لازم برسانند، بیشترین تمرکز خود را روی پیدا کردن و مذاکره با شرکتهای حمایتکننده اختصاص دهند. در صورتی که دکتر سپهری به شرکتهای نوپا توصیه میکند قبل از مذاکره با شتابدهندهها و سرمایهگذاران، به نفع خودشان است ایده خود را به حد کمینه محصول پذیرفتنی (MVP) برسانند، ریسکهای بازار را شناسایی و حتی در صورت امکان چند مشتری برای محصول نمونه خود بازاریابی کنند. سپس با یک شتابدهنده و سرمایهگذار وارد مذاکره شوند.
این مدیر شتابدهنده ادامه میدهد: شرکتهای نوپایی که در همان مرحله ایده و بدون گذراندن مراحل بالا سراغ سرمایهگذار میروند، مجبورند 80 درصد سهام خود را در اختیار سرمایهگذار بگذارند. ضمن آن که سرمایهگذاران اغلب مذاکره با شرکتهای نوپایی را مورد توجه قرار میدهند که اتفاقا مراحل مذکور را طی کرده باشند و با کاهش درصد ریسک میزان موفقیت سرمایهگذاری را بالا برده باشند.
وی درباره شرایط و نحوه کار شتابدهندهها میگوید: اگر شرکت نوپایی مراحل مذکور را طی نکرده باشد و صرفا در حد ایده تمایل همکاری با یک شتابدهنده را داشته باشد، در این صورت شتابدهنده ایده را براساس معیارهایی همچون میزان خلاقیت، اولویتدار بودن و حائز اهمیت بودن ایده، میزان موفقیت آن در بازار و موارد دیگر بررسی و ارزیابی میکند. سپس در صورت پذیرش ایده، تیم را تحت نظر یک مربی به مدت چهار تا شش ماه برای تکمیل ایده، بازاریابی و ارتباطگیری آموزش میدهد که به این فرآیند، دوره پیش شتابدهی گفته میشود.
شرکتهای نوپا بعد از این دوران وارد مرحله شتابدهی میشوند. وی ادامه میدهد: در این مرحله بودجه اولیه در اختیار شرکتهای نوپا قرار میگیرد که میزان آن بسته به نوع شتابدهنده فرق میکند. البته این گونه نیست که پول یکباره و به شکل نقدی در اختیار تیم قرار گیرد. اعتبار توافقشده برای فعالسازی ایده در طول زمان و متناسب با طرحی که در ارتباط با هر بخش کار ارائه میشود، در اختیار تیم شرکت نوپا قرار میگیرد. این مراحل فرصتی فراهم میکند تا شرکتهای نوپا، محصول اولیه و نمونه خود را آماده کنند.
به گفته دکتر سپهری، بعد از پایان دوره شتابدهی، شتابدهنده تعدادی سرمایهگذار دعوت میکند تا ایدهها را بررسی کنند و آنها بعد از ارزیابی میزان ارزشآفرینی ایده، روی آن سرمایهگذاری میکنند. در شرایط عادی، معمولا از هر ده کسب وکاری که ایده و محصول خود را معرفی میکنند، یک یا دو ایده موفق به جذب سرمایهگذار میشود.
کار تیمی را جدی بگیرید
نکته حائزاهمیت دیگر از نظر شتابدهندهها، انسجام و هماهنگی بین تیم کاری شرکتهای نوپای پذیرش شده است. از نظر شتابدهندهها نحوه عملکرد تیم حتی از خود ایده مهمتر است. چنان که شرکتهای نوپایی بودهاند که ایده آنها خوب نبوده است، اما عملکرد مثبت و هماهنگ تیم موجب شده شتابدهنده آنها را در مسیر اجرایی شدن ایده اصلاح شده یا حتی جدیدی قرار دهد. اعتقاد اعضای یک تیم به هدف کسب و کارشان ضامن موفقیت آن است، اما متاسفانه آموزههای فرهنگی موجب شده فعالیتهای تیمی موفق در ایران کمرنگ و با ضعفهای جدی همراه باشد.
دکتر سهیل سهیلیزاده، کارشناس طراحی برنامههای توانمندسازی و عضو علیالبدل هیات مدیره انجمن مشاوران مدیریت ایران، وجود این ضعف را نقطه آسیب فعالیت بیشتر شرکتهای نوپای ایرانی میداند و به جامجم میگوید: اغلب شرکتهای نوپا در دو بخش، نقطه ضعف جدی دارند. افراد فعال در شرکتهای نوپا اغلب در حوزه تخصصی خود بسیار موفق و از دانش خوبی برخوردار هستند، اما از دانش مدیریت کسب و کار به میزان کافی مطلع نیستند و در واقع به میزان قابل توجهی ضعیف هستند.
این کارشناس مدیریت حرفهای کسب و کار ادامه میدهد: مشکل دیگر شرکتهای نوپا، آگاه نبودن آنها به مهارتهای نرم از بحث رهبری گرفته تا فرآیند ارتباطی با اعضای تیم است. مدیران شرکتهای نوپا چون از خودآگاهی و شناخت لازم نسبت به رفتارهای خودشان در برابر اعضای تیم برخوردار نیستند، به همین دلیل هنگام اجرا و انجام فعالیتهای گروهی با هم دچار مشکل شوند.
وی تأکید میکند: اتکای صرف به دانش فنی قوی و قدرتمند نمیتواند ضامن موفقیت یک شرکت نوپا باشد. شرکتهای نوپا حتی اگر بتوانند ایده خود را به کسب و کار تبدیل کنند و آن را به سودآوری هم برسانند،ولی در مدیریت و همچنین مهارتهای نرم و ارتباطی ضعیف باشند، درعمل امکان رشد و توسعه کسب و کار خود را پیدا نمیکنند و این موضوع اکنون به چشم اسفندیار فعالیت شرکتهای نوپا تبدیل شده است.
تیغ دو لبه توهم دانش
بعضی از ما وقتی میخواهیم کاری انجام دهیم، به قدری دانستههای قبلی خود را کافی میدانیم و به آن بسنده میکنیم که خود را بی نیاز از هر گونه یادگیری و استفاده از دانش و مهارتهای جدید تصور میکنیم. این توهم باعث میشود کسب و کارمان جوانه نزده، خشک شود.
دکتر سهیلیزاده در پاسخ به این پرسش که آگاهی از دانش مدیریت و مهارتهای نرم چقدر در موفقیت کسب وکارها تاثیر دارد، میگوید: با توجه به متفاوت بودن شرایط کار در مشاغل مختلف به صورت دقیق و آماری نمیتوان میزان تاثیرگذاری آنها را مشخص کرد. ممکن است در مراحل اولیه فعالیت یک شرکت نوپا، دانش فنی نقش پررنگتری داشته باشد، اما به مرور که کسب و کار رشد میکند، مباحث فنی کمرنگ و دانش مدیریت و مهارتهای نرم اهمیت بیشتری پیدا میکنند. با این وجود، ضرورت و ارزشمندی همه بخشها یکسان است.
عضو هیات مدیره انجمن مشاوران مدیریت ایران درباره زمان آغاز آموزش و تمرین این مهارتها میگوید: نقطه شروع آموزش کار گروهی، مدرسه است. این از اصولی است که مدارس ژاپنی بر خلاف سیستم آموزش و پرورش ما به آن توجه دارند. فضای مدارس ما در ایران برپایه رقابت و کار انفرادی است. در صورتی که کودکان ژاپنی به جای رقابت یاد میگیرند چگونه میتوانند کنار هم برای انجام کارها تعامل و مشارکت داشته باشند.
دکتر سهیلیزاده درباره افرادی که معتقدند صرفا با دریافت مشاوره از متخصصان میتوانند کسب و کار خود را اداره کنند، میگوید: مهارتهای نرم مواردی همچون رهبری، تفکر خلاق، تفکر نقاد و ارتباط موثر کلیه اعضای تیم است که هر روز با آن سروکار دارند. بنابراین صرفا حضور مشاوران مختلف و متعدد نمیتواند مشکل را حل کند. همه اعضای یک تیم به این مهارتها نیاز دارند تا بتوانند در قالب ساختاری تعریف شده، ارتباط درستی با یکدیگر برقرار کنند. ولی در حوزه مدیریت، حضور مشاوران مدیریت میتواند کمک بزرگی برای این کسب و کارهای نوپا باشد.
این کارشناس طراحی برنامههای توانمندسازی در پایان اظهارات خود تأکید میکند: جوانان ما خارج از مرزهای کشور ثابت کردهاند از ظرفیتهای بسیار بالایی برخوردارند. برای این که بتوانیم در داخل کشور نیز این توانمندیها را شکوفا کنیم و در سالهای آینده شاهد افزایش آمار شرکتهای نوپای موفق باشیم، نیازمند آن هستیم که مدارس خود را از سیستم آموزش محور به سمت سیستمهای پژوهش محور هدایت کنیم. سیاستی که به عنوان مثال در کشورهای اسکاندیناوی و ژاپن در حال اجراست و این بخشی از عللی است که کسب و کارها در این کشورها موفقتر هستند.